هامون را ده ها بار دیده ام، یکی از قسمتهای هامون که هر بار حس و حال عجیبی را در من زنده میکند اما آن قطعه آواز رضا رویگری است. آقای هالو را هم شاید به همین دلیل دوست دارم، چون همان آواز با صدای دیگری (که نمیدانم صدای کیست) در موقعیتی مشابه، آنجا هم هست. شعرش را اینجا گذاشتم و قطعه ای از هر دو فیلم را هم در ادامه می آورم، بیشتر برای خودم که هر وقت خواستم آنرا گوش کنم از همینجا گوش کنم.
اي شاخ گل که در پي گلچين دوانيم --- اين نيست مزد رنج من و باغبانيم
پروردمت به ناز که بنشينمت به پاي --- اي گل چرا به خاک سيه مينشانيم
....
با صد هزار زخم زبان زندهام هنوز --- گردون گمان نداشت به اين سخت جانيم
شعر از شهریار
اي شاخ گل که در پي گلچين دوانيم --- اين نيست مزد رنج من و باغبانيم
پروردمت به ناز که بنشينمت به پاي --- اي گل چرا به خاک سيه مينشانيم
....
با صد هزار زخم زبان زندهام هنوز --- گردون گمان نداشت به اين سخت جانيم
شعر از شهریار
2 comments:
ببخشید این آهنگ رو واسه داتلود نداری.حداقل اسم آهنگ رو میدونی چیه؟
چه باحال، دیشب که آقای هالو رو دیدم همین تکرار توجه م رو جلب کرد
Post a Comment