این عکس رو که دیدم ناخودآگه یاد این شعر افتادم
توضیح: عکس از اینجا برداشته شده و این شعر حسین پژمان بختیاری رو که کاملش یادم نمیومد از وبلاگ حمید نخجیری برداشتم
شب بر سر من جز غم ایام کسی نیست --- می سوزم و می میرم و فریاد رسی نیست
فریادرس همچو منی کیست در این شهر --- فریاد رسی نیست کسی را که کسی نیست
بیمارم و تب دارم و در سینۀ مجروح --- چندان که فغان بر کشم از دل نفسی نیست
آن میوه جانبخش که دل در طلب اوست --- زینتگر شاخی است که در دسترسی نیست
بیش است ز ما طالع آن مرغ گرفتار --- کو را قفسی باشد و ما را قفسی نیست
توضیح: عکس از اینجا برداشته شده و این شعر حسین پژمان بختیاری رو که کاملش یادم نمیومد از وبلاگ حمید نخجیری برداشتم
No comments:
Post a Comment