گند ماجرای قتل های زنجیره ای در آمده بود و سعید امامی شاید منفورترین چهرۀ آن روزها بود. امتحانات پایان ترم هم بود و بچه ها گرفتار بودند اما خبر تعطیلی سلام به خاطر آن تیتر جنجالی*، موجب اعتراض بچه ها شد**. شب جمعه بود گمانم، توی خوابگاه بودم که خبر رسید بچه های کوی تجمع کرده اند و آمده اند توی خیابان امیرآباد (کارگر شمالی). من چهار تا امتحان باقیمانده داشتم و در فکر اینکه تابستان تهران (کرج) بمانم یا بروم مشهد. آن شب فکر کردم که ماجرای اعتراض مثل همیشه با روش ماست مالی*** حل می شود و هیچ فکر نمیکردم که فردای آن روز، خبر آن اتفاق فجیع را بشنوم و آن صحنه های دلخراش را ببینم.
* مضمون تیتر این بود: پیشنهاد تغییر قانون مطبوعات (که آن روزها در دستور کار مجلس بود)، را سعید امامی تهیه کرده است. این هم تصویر صفحۀ اول جنجالی:
** راستش من آن موقع فکر می کردم که تیم موسوی خویینیها (عباس عبدی و ...) که سلام را اداره می کردند، دارند رفلکس طبیعی رفتار حذفی خود در دهۀ شصت را می گیرند و با شناختی که از طرز تفکر این جماعت داشتم، دخالت جریان دانشجویی را در این ماجرا درست نمی دانستم ولی از طرفی داغ ماجرای قتل های زنجیره ای، بویژه سلاخی شدن وحشیانۀ فروهرها و احساس خطر از هجوم سازمان یافتۀ جریان راست برای به کنترل در آوردن فضای مطبوعاتی به هر طریق ممکن، موجب می شد که واکنش به تعطیلی سلام را در عمل درست بدانم.
*** سیاست بنیادی آقای خاتمی در طول هشت سال ریاست جمهوری
Disclaimer:
این حرف هایی که در مورد جریان کوی می نویسم، تحلیل سیاسی نیست. فقط اوهام یک دانشجوی سابق است که از قضای روزگار ناظر بر ماجرا بوده و در ذهن خودش یک نظراتی هم داشته