Tuesday, September 25, 2007

یکی از نگرانی های من


چقدر دردناک است سرنوشت چند ده میلیون نفر انسان در دست کسی یا کسانی باشد که توان درک دنیای واقع را ندارند و به سادگی چشم بر واقعیت می بندند و دیگران را دروغگو و حیله گر یا نادان و بی سواد یا عامل بیگانه خطاب می کنند.

بر سر ملتی که طی سی سال دو مرتبه این اشتباه را انجام دهد و سرنوشت خود را به دست چنین کسانی بسپارد و خود به بهانه اینکه کنترلی بر سرنوشت خود ندارد به حماقتهای هر روزه زندگی مشغول شود - چه خواهد آمد؟ بی تردید سرنوشت غم انگیزی برای این مردمان در راه است.

اما راستش را بخواهید من نگران مردم به مفهوم عام کلمه نیستم (چون باور دارم هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت). نگرانی من برای آن دسته انسان های فهیمی است که هر آنچه در توان داشتند برای آگاهی این مردم کردند و امروز باید در این سرنوشت غمبار سهیم باشند که آتش که گرفت خشک و تر می سوزد

No comments: