چقدر دردناک است سرنوشت چند ده میلیون نفر انسان در دست کسی یا کسانی باشد که توان درک دنیای واقع را ندارند و به سادگی چشم بر واقعیت می بندند و دیگران را دروغگو و حیله گر یا نادان و بی سواد یا عامل بیگانه خطاب می کنند.
بر سر ملتی که طی سی سال دو مرتبه این اشتباه را انجام دهد و سرنوشت خود را به دست چنین کسانی بسپارد و خود به بهانه اینکه کنترلی بر سرنوشت خود ندارد به حماقتهای هر روزه زندگی مشغول شود - چه خواهد آمد؟ بی تردید سرنوشت غم انگیزی برای این مردمان در راه است.
اما راستش را بخواهید من نگران مردم به مفهوم عام کلمه نیستم (چون باور دارم هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت). نگرانی من برای آن دسته انسان های فهیمی است که هر آنچه در توان داشتند برای آگاهی این مردم کردند و امروز باید در این سرنوشت غمبار سهیم باشند که آتش که گرفت خشک و تر می سوزد
No comments:
Post a Comment