اوهام

دربارۀ من

My photo
وارطان
نام "وارطان" را تحت تاثیر شعری از شاملو، انتخاب کرده ام که فرض میکنم آنرا خوانده اید. "اوهام" هم شاید بهترین توصیف برای محتوای این وبلاگ باشد
View my complete profile

Search my blog

Google Custom Search

shared items

Loading...

Links

  • گفتگوی هارمونیک
  • نشریه اینترنتی سخن
  • راز نو
  • کتابخانۀ گویا

Some Blogs I read

  • آینده-عباس عبدی
  • توکای مقدس
  • سفرها و دیدارها
  • شب نوشته های بهنود
  • عباس معروفی
  • عمو اروند
  • مقالات بهنود
  • یدالله رویایی

Blog Archive

  • ▼  2007 (98)
    • ►  December (1)
    • ►  October (6)
    • ►  September (12)
    • ►  July (11)
    • ▼  June (35)
      • خداحافظی با زندگی جغدی
      • روزهای سلسبیل
      • گل سنگ
      • من پریشان حال و دل خوش با همین دنیای خویشم
      • دکتر مظفر بقائی کرمانی و هندسه های نااقلیدسی
      • قطعنامه - 1
      • رؤیای بامداد زمستان
      • به ياد اون روزها
      • معرفی کتاب - پیغمبر دزدان
      • جنایت مقدس --- تقدیس جنایت
      • سرپناه
      • ال پاچینو
      • نرگسِ مست تو و بخت من
      • اوهام ماضی - 6
      • نغمۀ آزادی نوع بشر
      • جمله سازی - 3
      • کارهای ملال آور - دوم
      • داستان تهوع
      • Ave Maria
      • نامجو و مشکل کپی رایت
      • داستان خوانی - 1 : بریده هایی از رمان فریدون سه پ...
      • دل خراب من دگر خرابتر نمیشود --- که خنجر غمت ازین ...
      • اوهام ماضی - 5
      • جمله سازی - 2
      • اوهام ماضی - 4
      • Flamenco (Dance and Music)
      • جمله سازی -1
      • I’ve been living a lie, there’s nothing inside!
      • اوهام ماضی - 3
      • بهترین لحظۀ عشق
      • اوهام ماضی - 2
      • کنار چشمه ای بودیم در خواب
      • زمستان
      • خواب های طلایی
      • مرگ حق است!؟
    • ►  May (33)

Sunday, June 24, 2007

من پریشان حال و دل خوش با همین دنیای خویشم


جای آن دارد که چندی هم ره صحرا بگیرم
سنگ خارا را گواه این دل شیدا بگیرم
مو به مو دارم سخن ها، نکته ها از انجمن ها
بشنو ای سنگ بیابان، بشنوید ای باد و باران
با شما همرازم اکنون، با شما دمسازم اکنون

شمع خود سوزی چو من، در میان انجمن، گاهی اگر آهی کشد دلها بسوزد
یک چنین آتش به جان، مصلحت باشد همان، با عشق خود تنها شود تنها بسوزد

من یکی مجنون دیگر در پی لیلای خویشم
عاشق این شور و حال عشق بی پروای خویشم
تا به سویش ره سپارم سر ز مستی بر ندارم
من پریشان حال و دل خوش با همین دنیای خویشم


من عاشق این تصنیفم، در بسیاری از لحظات زندگی وصف حالم بوده و هست، بشنویدش




اگر دوست داشتید، می توانید از اینجا با صدای مرضیه بشنوید
Posted by وارطان at 5:47 AM
Labels: Music

No comments:

Post a Comment

Newer Post Older Post Home
Subscribe to: Post Comments (Atom)
Free Counter Free Counter